یلدای 92 (16 ماهگی)
دختر گلم این عکسا رو قبل از این که بریم خونه اقا و مامانی تو خونه ازت گرفتم امیدوارم همیشه خوش و خرم باشی و عمرت مثل شب یلدا بلند باشه من و بابایی خیلی خیلی دوستت داریم و عاشقتیم
اینارم خونه اقا گرفتم ازت اون دختر خانم ارام جون دختر عموته اقا پسر کوگولو هم طاها جون پسر خاله باباییه دست اقا و مامانیم درد نکنه خیلی زحمت کشیده بودن خدا عمرشون بدهاینم از کادوهات خانم کوچولو اینا رو من برات گرفتم و این کتابا و این کلبه هوشو بابایی گرفته برات البته منم فراموش نکرده یه کادویه خوشکلم واسه من خریده ازش یه دنیا ممنونیم و خیلی خیلی دوستش داریم البته نا گفته نماند که تو ناقلا بابایی رو بیشتر از من دوستش داری راستی سارینا جونم بابا بزرگ و مامان بزرگ رفتن تهران و شب یلدا پیشمون نبودن از روزی که رفتن خیلی بهونه گیر شدی و دلت براشون تنگ شده امیدوارم هر چه زودتر بیان پیشمون