سارينا كوچولوسارينا كوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

تولد ايلار

ساريناي عزيزم درست 4 روز بعد از شن دندونيت تولد ايلار جون بود كه خونه مامان بزرگ گرفتن اون موقع تو هفته اخر 9 ماهگيت بودي ايلار جون تولدت مبارك ...
5 شهريور 1392

عكساي سارينا

سارينا كوچولوي من تقريبا ميشه گفت 8 تا 9 ماهگي تو رو تهران بوديم چون بيشتر نزديك 1 ماه اونجا بوديم كه عكسا شو برات ميزارم(3تاي اولي خونه خودمونه) اين عكسو موقع برگشتن از عروسي با پژمان جونم گرفتيم سارينا خانم سبد به سر فدات بشم ماماني اينجا سرما خورده بودي البته دكترا گفتن الرژيه تو اين عكسا بابايي اومد كه ما رو برگردونه خونه ولي چند روز موندو حسابي گشتيم اين عكسا رو تو پارك گلها گرفتيم تو كرج ...
1 شهريور 1392

عكساي جشن دندوني سارينا جون

ساريناي عزيزم 27 خرداد 91 به مناسبت اولين دندونت برات جشن دندوني گرفتيم كه البته بيشتر تداركاتشو تو تهران خونه خاله سوسن انجام داده بودم مثل كارتهاي دعوتت و گيفت دندونيت وكارت خوش امد روي در كه همش كار خودمه عزيزم اميدوارم كه خوشت بياد اينم كيك سارينا جونم به شكل دندون اين اقا پسر ام كه پيشتن سمت راستي وچپي به ترتيب طاهاجون و عطا جون (پسر خاله هاي بابايي!!)و اوني كه بغلت كرده ايليا جونه(پسر عموت) اين دختر خانمام كه تو عكسن از بزرگ به كوچيك زهرا جون(دختر دايي بابايي)و ملينا جون (نوه دختر عمه مامان)اون اقا پسرم كه نشسته سمت زهرا شايان جون(پسر دوست مامان) و اوني كه رو دسته ي مبله علي جون (پسر خالت)و اون اقا پسر كه سر پا ايستاد...
1 شهريور 1392

مرواريد كوچولوي سارينا

سلام خانم خانما الان كه اين مطلبو برات ميزارم تو 2تا دندون كوچولو و خوشگل داري و اولين دندونت 28 ارديبهشت 92  جوونه زد عصر اون روز كه ما داشتيم اماده مي شديم كه با دايي و مامان بزرگ اينا بريم تهران عروسي دختر عموم متوجه شدم كه يه چيز سفيد رو لثه ي پايينت هست وقتي دستمو كشيدم روش تيزيشو احساس كردم و از رفتن به تهران منصرف شدم ولي به اصرار خاله هات صبح اون روز حركت كرديم وچند روز بعدش كه 31 ارديبهشت بود رفتيم عروسي و برگشتيم خونه خاله سوسن اينا و تو الهي برات بميرم به خاطر دندونت مريض شدي و 2 كيلو هم افت وزن پيدا كردي و منم از رفتنم به مسافرت خيلي پشيمون شدمو خودمو سرزنش كردم ولي خدا رو شكر كه زود زود حالت خوب شد و بعد از چند روز بابايي ا...
1 شهريور 1392

روز طبيعت و سارينا كوچولو(13 به در)

خانم كوچولوي ناز روز 13 به در سال 92 كه اولين 13 به درت بود با بابا بزرگ اينا و ايلار اينا و علي اينا رفتيم يه جايي به اسم گلزار كه يه باغ بزرگ سر سبزي بود و تو با تعجب اطرافو ديد ميزدي با اون چشماي گردت فداي چشمات بشم من تا شب اونجا مونديمو تو كلي لذت بردي اينم چند تا عكس از دختر خانم تپل مپل ...
28 مرداد 1392

اولين روز عيد نوروز

سلام عزيز دلم ساريناي نازم عكسايي كه برات ميزارم اولين روز عيد نوروز سال 92 كه تو 6/5 بودي و كنار سفره هفت سين ازت عكس گرفتيم اون دو تا كادويي هم كه تو عكس ميبيني يكيش مال تو و يكيشم مال منه كه بابايي برامون عيدي خريده اون بزرگه ماله منه چون روز اول عيد تولدمه با اين همه دختر نازم تو بهترين و زيباترين عيدي هستي كه خدا امسال سر سفره هفت سين ما نشونده     اين عكسم خونه ايليا اينا( عمو جمشيد)  كه رفتي عيد ديدني خونشون بابايي ازت گرفته تازه روز اول عيد يه عالمه هم عيدي جم كردي خانم كوچولو ...
28 مرداد 1392